یک روز به قول خود عمل خواهی کرد
این تلخی محض را عسل خواهی کرد
آنوقـــــت تمام بی کسی هایم را
لبریز لطافــــــت غزل خواهی کرد
اين جمعه و جمعه هاي ديگر بهانه است...
آدم بشوم سه شنبه هم مي آيي...
اللهم عجل لوليك الفرج...
عمریست که از حضور او جا ماندیم در غربت سرد خویش تنها ماندیم،او منتظر است تا که ما برگردیم.ماییم که در غیبت کبری ماندیم.
یعقوب ترین چشم جهان قسمت ما باد
چون یوسف گمگشته ی ما یوسف زهراست . . .
یا اباصالح ادرکنی
چه دعایی کنمت بهتر از این،
که کنار پسر فاطمه هنگام اذان،
سحر جمعه ای از این ایام،
پشت دیوار بقیع،قامتت قد بکشد؛
به دو رکعت صلواتی که نثار حرم و گنبد برپا شده حضرت زهرا بکنی
نه شرم و حیا ، نه عار داریم از تو
اما گله بیشمار داریم از تو
ما منتظر تو نیستیم “آقا جان”
تنها همه “انتظار” داریم از تو
بوي گلها عالمي را مست و حيران ميكند
ديدن مهدي هزاران درد درمان ميكند
همه گويند كه با يك گل نميگردد بهار
من گلي دارم كه عالم را گلستان ميكند
اللهم عجل لوليك الفرج
در فصل بهار ، بزم گلها گرم است...
صد حیف که جای گل نرگس خالیست...
مهدي جان :
روزي هزار بار دلت را شكسته ام/ بیخود به انتظار وصالت نشسته ام/ هر بار اين تويی كه رسيدی و در زدی / هر بار اين منم كه در خانه بسته ام / هر جمعه قول ميدهم آدم شوم ولی / هم عهد خويش ، هم دلت را شكسته ام
مهدي جان:
ويرانه نه آنست كه جمشيد بنا كرد ويرانه نه آنست كه فرهاد فرو ريخت
ويرانه دل ماست كه هر جمعه به يادت صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ريخت
چه انتظارعجیبی! تو بین منتظران هم عزیز من چه غریبی!
عجیب تر که چه آسان نبودنت شده عادت*
چه کودکانه سپردیم دل به بازی قسمت
چه بی خیال نشستیم چه کوششی چه وفایی؟
فقط نشسته وگفتیم خداکند که بیایی.
ای آفتاب هستی ای شور عشق ومستی / بازآ بخوان کلامی زان معجز الهی
ای دیده ها به راهت ای قائم هدایت / تا کی کنم حکایت شرح غم جدائی
بود محرابم ابروی تو ای دوست / نمازم جانب کوی تو ای دوست
اگر حبل المتین فرموده قرآن / نباشد غیر گیسوی تو ای دوست . . .
. ادامه دارد....